باباطاهر از شاعران عارف سدهی پنجم است که اصالت همدانی دارد. او در دوران حاکمیت طغرل بیک سلجوقی زندگی میکرده است. از زندگانیش اطلاعات زیادی در دست نیست. آثار او مجموعهی کلمات قصاری است به زبان عربی که بههمراه چند اثر دیگر تحت عنوان شرح احوال و آثار و دوبیتیهای باباطاهر عریان چاپ شده است و دیگر مجموعهی دوبیتیهای عارفانه و لطیف اوست که به لهجهی لری سروده شده و از نوع فهلویات (دوبیتیهای سروده شده به گویشهای کهن) است. برخی صاحبان کتابهای تذکره و محققان معاصر زبان وی را راژی یا رازی دانسهاند که به گویش قدیم اهل ری بازمیگرد.
برخی نیز زبان اشعار او را لری میدانند. باباطاهر در این دوبیتیها از نهایی و ناچیزی و پریشانی و شوق معنوی و وحدت وجود سخن گفته است. نام باباطاهر در تذکرهها و کتابهای مختلف ذکر شده است همچنین نام او بهسبب دوبیتیهای لطیف و جانسوزش بر سر زبانهای مردم عارف و عامی جاری است "از آن روزی که ما را آفریدی/ به غیر از معصیت چیزی ندیدی/ خداوندا بهحق هشت و چارت/ ز من بگذر شتر دیدی ندیدی" دوبیتیهای باباطاهر دارای مضامین ساده و روان و دور از صنایع ادبی پیچیده است و همین ادبیات باعث رونق شعر او میان عموم مردم شده است.
استفاده از عناصری چون کوه، صحرا، گل و گیاه، درویشی، غم غربت و درد دلتنگی، اندوه بی سامانی و حسرت وصال، شکوه از ناپایداری و بیوفایی، دلدادگی، هجران و.. از جمله مضامین بارز شعر اوست. مشهورترین لقب او "بابا" است که در همدان به این نام شناخته میشده است. لقب دیگر او عریان است که بیانگر دوری جستن او از علایق دنیوی است و آخرین لقب او "لر یا همدانی" است.
پیروان چند آیین عرفانی باباطاهر را از بزرگان آیین خود میدانند و اشعاری را که وی به گویش لری سروده را دارای قدر و منزلت بسیار میدانند. "دلا اصلا نترسی ازره دور/ دلا اصلا نترسی از ه گور/ دلا اصلا نمی-ترسی که روزی/ شوی بنگاه مار و لانهی مور" باباطاهر بهسال 411 هجری در شهر همدان دارفانی را وداع گفت. مقبرهی او بر فراز تپهای در شمال غرب همدان قرارگرفته است. آرامگاه اولیهی او در قرن ششم هجری بهصورت برج آجری هشت ضلعی ساخته شد. این برج که در اوایل قرن 14 شمسی در خطر ویرانی قرار داشت در چندین مرحله مرمت و بازسازی شد.