نادر ابراهیمی قاجار کرمانی معروف به نادر ابراهیمی پژوهشگر، نویسنده و مترجم آثار کودکان بود. وی به سال 1315 شمسی در تهران متولد شد. تحصیلات دوران دبیرستانش را در مدرسه ی دارالفنون سپری کرد و پس از آن برای ادامه ی تحصیل وارد دانشکده ی حقوق شد که پس از چندی از این رشته انصراف داد و رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی را انتخاب کرد. ابراهیمی برای گذران امورات زندگی به کارهای زیادی از کمک مکانیکی گرفته تا ساخت و کارگردانی فیلم اشتغال داشت که شرح آن روزگارش را در کتاب ابن مشغله نگاشته است. تنها حرفه ای را که هرگز رها نکرد نوشتن و نویسندگی بود.
اولین مجموعه داستان ابراهیمی به نام "خانه ای برای شب" در سال 1342 شمسی به چاپ رسید که دشواری های اجتماعی را بازتاب می داد. همان سال به علت فعالیت های سیاسی اش دستگیر و زندانی شد. پس از آزادی با روزنامه ی آیندگان به همکاری پرداخت همچنین به مدت دو سال با تلویزیون همکاری کرد و آثار مستند بسیاری نوشت و کارگردانی کرد و در سال 1349 توانست اولین موسسه ی غیرانتفاعی-غیردولتی ایران شناسی را تاسیس کند. در سال 1350 به اتفاق همسرش و حمایت مالی انتشارات امیر کبیر موسسه ای به نام "همگام با کودکان و نوجوانان" را تاسیس کرد و به مطالعه نوشتن و ترجمه درباره ی رفتار، زبان و شیوه های یادگیری کودکان پرداخت در اثر این فعالیت ها در سال 1346 برای کتاب قصه ی دور از خانه برگزیده ی شورای کتاب کودک شد و برای کتاب درخت قصه، قُمری های قصه در سال 1369 جایزه ی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از آنِ خود کرد.
او همچنین تصویرگری و ویرایش آثاری از نویسندگان کودک را نیز بر عهده گرفت و ترجمه ی چند کتاب به فارسی، چه در زمینه ی کودکان و چه در زمینه ی بزرگسالان را به انجام رساند. ابراهیمی برای رمان آتش بدون دود برنده ی لوح زرین و دیپلم افتخار بیست سال ادبیات داستانی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. از سایر کُتب او که ویژه ی بزرگسالان است می توان به بار دیگر شهری که دوست می داشتم، چهل نامه ی کوتاه به همسرم، ابومشاغل، مصابا و روبای گاجرات، مکان های عمومی، در سرزمین کوچک من، رونوشت بدون اصل، فردا شکل امروز نیست و بسیار بسیار آثار دیگر هم در رده ی سنی بزرگسالان و هم کودکان و نوجوانان اشاره کرد.
از اوست "زندگی بدون روزهای بد نمی شود، بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. اما روزهای بد، همچون برگهای پاییزی باور کن که شتابان فرومیریزند و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی استخوان می شکنند و درخت استوار و مقاوم برجای میماند..." سر و روح پرشور نادر ابراهیمی سرانجام در سال 1387 پس از 9 سال رنج بیماری آرام گرفت و جهان فانی را وداع گفت.