در اساطیر ایرانی اختراع خط را به طهمورث پیشدادی منسوب می دانند. به روایت شاهنامه ی فردوسی دیوان پس از اسارت، از طهمورث برای جانشان امان خواستند و در ازای آن هنر خط را به وی آموختند. در ابتدای ظهور اسلام، زبان و خط ایرانی، پهلوی بوده و آن را فارسی میانه می نامیدند و کتب علمی و سیاسی و ادبی را به خط پهلوی می نوشتند و فقط کتاب های دینی به خط اوستایی نوشته می شد.
پس از استیلای اعراب بر ایرانیان و با نفوذ معنوی آنها و همچنین وجود اشکالات فنی در خط پهلوی در شهرهای ایران یکی پس از دیگری خط کوفی جایگزین پهلوی شد. از قرن ششم و هفتم سه خط تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق توسط ایرانیان ابداع شد. در قرن های هشتم و نهم به پختگی رسید و در قرن دهم و یازدهم کمال و توسعه پیدا کرد. خط تعلیق تقریباً در ایران امروزی توسط کمتر کسی اجرا می شود اما دو خط نستعلیق و شکسته نستعلیق به رونق و اعتبار خود باقی مانده اند. در واقع خوشنویسی ایرانی - اسلامی یکی از هنرهای بالنده یی است که چشم و گوش را همزمان روشن و مست می کند. گویی چشم دل آن را می بیند و حروف و کلمات را بهصوت بدل می کند و در گوش جان می نشاند. در واقع پنداری دو حس را در هم می آمیزد. روشن است که پیدایی و تکامل خطوط، خلق الساعه نبوده بلکه حاصل سالها و قرنها ممارست، تجربه و خلاقیت هنرآفرینان است که امروزه خط و فروغ آن این همه مقبولیت پیدا کرده و کمال یافته است. این رشته که در گروه صنایع دستی مستظرفه قرار می گیرند بنا بر سلیقه و یا سفارش از کاغذهای دست ساز، ابروباد، با زمینه ی رنگی و یا براساس متن استفاده می کنند و گاه در پایان کار را به دست تذهیب کار می سپارند.
این هنر بیشتر در خدمت نوشتن قرآن مجید، اشعار شاعران بزرگ ایران و یا نوشتن کلمات قصار بزرگان مورد استفاده دارد. در این میان استان قزوین با حضور هنرمندانی همچون میرعماد که بیشترین تاثیر را در تکامل خط نستعلیق گذاشته است، همواره یکی از ستارگان پرفروغ در عرصه ی خوشنویسی جهان اسلام به شمار می آید. این پیشینه ی محکم و وجود هنرمندانی همچون میرزامحمدحسین عمادالکتاب قزوینی، میرزامحمدعلی خیارجی قزوینی (اولین خوشنویسی که بسم الله را بهصورت مرغ طغرا ترسیم کرد.) عبدالمجید طالقانی و ملک محمدقزوینی سبب شده تا امروز قزوین به عنوان پایتخت خوشنویسی کشور نامیده شود.