استان خراسان رضوی به مرکزیت مشهد، استان میانی خراسان بزرگ، در اثر تقسیم این استان به سه بخش در سال 1383، است که به دلیل وجود بارگاه امام رضا علیهالسلام، هشتمین امام شیعیان جهان، مرکز این استان به پایتخت مذهبی جهان اسلام مشهور است. خراسان رضوی از شرق با کشور افغانستان و از شمال با ترکمنستان مرز مشترک دارد. از غرب به سمنان، شمال غربی به خراسان شمالی، و از جنوب و جنوب غربی به خراسان جنوبی منتهی میشود. با اطلاعی که از ترکیب جمعیتی استانهای مجاور در دست داریم و نیز در نظر گرفتن موقعیت زواری خود استان، میتوان به جمعیت آمیخته و بسیار ناهمگن آن بهلحاظ فرهنگی پی برد. از همین روست که احتمالا در سفر به مشهد با مردمانی روبرو میشوید که هر گروه از آنها پوشش سنتی خاصی استفاده میکنند. کردها، بلوچها و اعراب در میان این جمعیت از همه بارزترند. از آنجا که مرکز سکونت کردهای خراسان یا همان کرمانجها در استان خراسان شمالی است، در اینجا به آنها نمیپردازیم. با توجه به این زمینۀ فرهنگی در خراسان رضوی، نمیتوان از یک پوشش خاص برای مردمان این خطه سخن گفت بهگونهای که در بررسی پوشش محلی خراسان رضوی معمولاً آن را در چهار گروه (1) کردها؛ (2) نواحی مرزی، از جمله تربت جام، تایباد، باخرز و خواف؛ (3) مهاجرین مثل ترکمنها، بلوچها و اعراب؛ و (4) ساکنان کویر مثل نیشابور، تربت حیدریه، سبزوار و گناباد بررسی میکنند. تنها چیزی که در رابطه با پوشش خاص خراسانیهای رضوی میدانیم این است که سادات مسن یا روحانیون دستاری مشکی و بدون دنباله، میانسالان، دستار سیاه دنبالهدار، افرادی که به زیارت حج رفتهاند دستار زرد، کسانی که تجربۀ سفر به کربلا داشتهاند دستار شیر و شکری یا قهوهای، به نام شال کبریایی، و سایر افراد دستار سپید و کرکی به سر میبندند. در واقع این سربند از پوششهای خاص خراسان است که اشتراکاتی نیز با پوشش مردمان افغان بهویژه ساکنین غرب این کشور دارد. سایر اقوام نیز مصرانه به پوشش سنتی خاص خویش پایبند هستند. زنان بلوچ را با پیراهن مملو از سوزندوزیشان که تا سر زانو میرسد با چادرهایی رنگارنگ که از روی شانۀ چپ به پشت آویزان کردهاند، و مردان عرب را با دشداشهی عموماً سفیدرنگ در خیابانهای مشهد مشاهده میکنیم.