بیژن جلالی

0
بیژن جلالی

بیژن جلالی شاعر و ادیب ایرانی به سال 1306 هجری شمسی در تهران متولد شد. پدرش ابراهیم جلالی و مادر او اشرف الملوک هدایت بود. خانواده ی مادری جلالی از خاندان قدیمی هدایت بودند. بیژن دوران کودکی را به همراه پدر در ماموریت اداری اش مدتی در شمشک و سه سال در تبریز گذارند و در مدارس رشدیه و فردوسی تحصیل کرد. پس از بازگشت به تهران دوره ی دبیرستان را در دبیرستان فیروز بهرام گذراند و سال آخر را در دبیرستان البرز سپری کرد. بعد از اتمام دبیرستان رشته ی فیزیک را در دانشگاه تهران انتخاب کرد که پس از چند ماه آن را رها کرد و چند سالی را در رشته ی علوم طبیعی در دانشگاه های تولوز و پاریس درس خواند و همه ی آنها را نیمه تمام رها کرد و سرانجام به دلیل عشق و علاقه اش به ادبیات رشته ی زبان و ادبیات فرانسوی را انتخاب کرد و در دانشگاه تهران موفق به اخذ دوره ی لیسانس شد. بعد از فارغ التحصیلی به کارهای مختلفی روی آورد. در دبیرستان ها به تدریس انگلیسی پرداخت. چندی در موزه ی مردم شناسی وزارت فرهنگ به کار پرداخت. و در نهایت به کار در شرکت فرانسوی آنتروپوز مشغول شد.

علاقه به شعر و ادب، فلسفه و عرفان و هم نشینی با دایی اش صادق هدایت شوق نوشتن را در وی بیدار کرد. در ابتدا نوشته هایش را جدی نمی گرفت و گاهی به فرانسه و گاهی به فارسی شعر می سرود. از اوست "جهان با من به زبان فارسی سخن می گوید/ از این رو من به فارسی می نویسم/ و عجیب است که جهان/ همه ی زبان ها را می داند/ و به زبان همه-ی شاعران سخن می گوید" از آغاز دهه ی 40 نوشته هایش را انتشار داد. شعرهای او همگی در دسته ی سبک سپید قرار می گیرد و به علت سادگی و زلالی با استقبال اهل ادب رو به رو شد.

از آثار او می توان به کتب روزها، دل ما و جهان، رنگ آب ها، درباره شعر، آب و آفتاب، بازی نور، دیدارها، روزانه ها، شعر سکوت و نقش جهان اشاره کرد. بیژن جلالی از اولین دفتر شعر خود "روزها" تا پایان عمر و در انبوه شعرهایش، هرچه سرود، ادامه ی یک خط فکری کاملاً مشخص، فردی و البته عمیق است. شعر او به تمام معنی معناگرا است و ظاهراً بی فرم. خودش در این باره اینطور گفته است "نوشته های من ساده هستند و به فارسی معمولی نوشته شده اند و می شود به راحتی آن ها را خواند.

این البته در اصل نباید خصوصیتی به شمار آید. چون به نظر من شعر باید ساده باشد با بیانی مستقیم. شعرهای من طبیعی هستند یعنی بر اثر ضرورتی واقعی به دنیا آمده اند؛ نه به قصد به وجود آوردن اثری هنری." بیژن جلالی در تاریخ 1378 جهان فانی را وداع گفت. از اوست "اگر کسی مرا خواست/ بگویید رفته باران ها را تماشا کند/ و اگر اصرار کرد/ بگویید برای دیدن طوفان ها رفته است!/ و اگر باز هم سماجت کرد/ بگویید رفته است تا دیگر باز نگردد"


افزودن دیدگاه جدید