برای من پاییز فصل سفرهای دلچسب و پر خاطره است، در فصل بهار انگار طبیعت بیقرار است، چمنها زیادی پر شور اند و گلها با آن رنگهای تند و جاندار انگار فقط مشغول خودنماییاند و درختها انگار کلهشان باد دارد، تابستان که میشود طبیعت شبیه بیزینسمن یا بیزینسومنی میشود که وقت خالی ندارد، روزهای تقویمش پر پر است و اصلا نمیشود تنها پیدایش کرد و دو کلام حرف حساب باهاش زد، اما پاییز پادشاه فصلهاست. باید رفت به دیدار طبیعت که حالا آردش را بیخته و الکش را آویخته است، گلهایش چند پیراهن بیشتر پاره کردهاند و فصل میانسالیشان است، درختهاش بار از دوش برداشتهاند و هنگامه فراغتشان شده، حالا کاری ندارند جز اینکه به آوای باد گوش کنند و سر به سر رود بگذارند و سر به آسمان بسایند و چشم انتظار باران پاییزی شوند. تا بوی نمناک و شیرین باران بپیچد به ساقههایشان و بوی خاک و برگهای نمخورده و قوزههای خیس گل معجون عجیبی از بوها خلق کند و عطر عجیب و سکرآوری همه جا را بگیرد. اصلا پاییز جز این عطر عجیب، فصل رنگهای فراموش شده هم هست، اصلا تا پاییز نشود چه کسی یادش میآید که زرد چه طیف وسیعی دارد، اصلا اگر پاییز نیاید چه کسی اخرایی و عنابی و آجری و زیتونی و خردلی، سدری و ارغوانی را به یاد خواهد آورد؟ حالا اگر میخواهید در رنگ و عطر پاییز سهیم شوید مهر و آبان را از دست ندهید، هرجا دار و درختی دیدید به آن درآویزید و مستش شوید که پاییز هم در چشم به هم زدنی خواهد رفت.
اگر می خواهید پاییز گردی را شروع کنید، مسیر روستای آهار تا آبشار شکراب یک گزینه منحصر به فرد است؛ آهار یکی از روستاهای شمیرانِ تهران است، روستایی خوش آب و هوا و ییلاقی که باغهای زیبایش در دامنه کوههای البرز قرار گرفته اند و کوچه باغهایش در مسیر رودخانهای قرار دارند که از آبشار شکرآب نشات میگیرد.
روستای آهار روستایی قدیمی با بافتی سنتی است و هنوز برخی از خانهها درهای چوبی با کوبه های آهنی دارند. با اینکه در این روستا هم ویلاسازی شده، اما آهار هنوز فضای روستایی و گرمش را حفظ کرده و حال و هوایی خودمانی و دوستداشتنی دارد. بعد از گذشتن از کوچه های باریک روستا، به کوچه باغهای دنجی میرسید که در واقع ابتدای مسیر آبشار را به شما نشان میدهد. با عبور از کوچه باغها در هر فصلی از سال که باشید مست بوی درختان و زیبایی کوهها و درههایی میشوید که در مسیر شما قرار دارند. مسیر خلوت این روستا را بیشتر کوهروهای حرفهای میپیمایند، بنابراین مسیر بسیار آرام است و بر خلاف کوههای داخل تهران پر از هیاهو و زباله نیست. در مسیر محوِ باغهای آلبالو و گیلاس و سپیدارهای سر به فلک کشیده خواهید شد، صدای رودخانه هم موسیقی متن سفر شماست و تقریبا از ابتدا تا انتهای مسیر شما را همراهی میکند و حدودا پس از 2 تا 3 ساعت پیاده روی(بسته به سرعت و توقفهای شما) به آبشار زیبای شکرآب می رسید.
در هر فصلی از سال مسیر آهار تا شکرآب زیبایی خودش را دارد، در بهار باغها غرق شکوفههای رنگین میشوند، تابستان درختها از بارِ آلبالوها و گیلاسهای قرمز کمر خم میکنند و پاییز هنگامه بازی رنگهاست، وقتی برگ درختان در طیفی از سبز و زرد و نارنجی و قرمز و اخرایی سیر میکنند و دلفریب و جادویی میشوند. از اوسط پاییز هم که مسیر رخت سفید برف میپوشد و دل از هر بینندهای میرباید.