سَقِز، شمالیترین شهر استان کردستان است که در 187 کیلومتری سنندج، مرکز استان قرار دارد. اما آنچه که بر قدمت این منطقه مهر تأیید میزند، منطقه باستانی زیویه یا تپه زیویه است.
تپه یا قلعه زیویه در در 50 کیلومتری شهر سقز در روستایی به همین نام واقع شده است. 5 کیلومتر دورتر از روستا تپهای بلند با سازههای به جامانده از3000 پیش سال وجود دارد. اینجا همان قلعه، دژحکومتی و یا گنجینه زیویه است. ارتفاع این تپه 1835 متر و دژ بالای تپه به طول 450 متر و عرض 118 متر است.
سال 1325 یک یهودی به نام «ایوب ربنو» که تاجر عتیقه بود از حکومت وقت ایران پروانه حفاری در این منطقه را گرفت. وی طی حفاریهای خود به گنجینهای دست یافت از زر و سیم و عاج در تابوتی مفرغی که به «گنجینه زیویه» معروف است. تعدادی از اشیا مکشوفه را به موزه ایرانباستان فروخت و بیشتر آن را به صورت قاچاق از ایران خارج کرد و اکنون در موزههایی چون بریتیش میزیوم، لوور و متروپولتین به نمایش گذاشته شده است. بعد از وی هیأتی آمریکایی به سرپرستی دکتر دایسون به کاوش این منطقه پرداخت و طی 12 فصل کاوش توسط مهندس حبیبالله قدیسی، نصرتالله معتمد و سیمین لکپور به کشفیات تازهای دست یافتند. اولین گزارش تخصصی درباره این کشفیات در مقالهای به نام «گنجینه زیویه» در سال 1950 توسط «آندره گُدار» به چاپ رسید.
ساختمان این قلعه یا دژ، سه طبقه بوده که ورودی آن در سمت شرقی تپه قرار دارد و دارای 21 پله سنگی است. پِی، پله و پایه ستونها از سنگ بوده و دیوارها از خشت خام است. طبقه اول که قسمتی از دیوارههایش هنوز وجود دارد کارکرد مذهبی داشته و احتمال میدهند عبادتگاه بوده است. همسطح بودن این عبادتگاه در دامنه تپه شاید به این خاطر است تا در دسترس عموم مردم باشد.
طبقه دوم به علت شیبِ زمین، بر روی سکویِ مثلثیِ سنگی ساخته شده که مسکونی است. اتاقهای تودرتو و رنگ آمیزی شده به رنگ کرم، آبی، آجری و سیاه، آنرا از سایر بخشها متمایز کرده است. کشف تیر و کمان و پیکانهای مفرغی در این طبقه این احتمال را به وجود میآورد که طبقه دوم محل اسکان نیروی نظامی و مهمات لشکری بوده است.
طبقه سوم که به آن حاکم نشین نیز میگویند داری انبار غله است، یعنی جای امن برای روزهای محاصره و جنگ. این طبقه دارای اتاقهایِ وسیع با در و پنجرههای بزرگ و 12 سرستون سنگی و تعدادی ستون سنگی و چوبی دیگر است که پرفسور گدار از میز و صندلیهایی با تزئینات مفرغی در این سالن سخن گفته است.
کف این بنا با آجر و در بعضی قسمتها با کاشی فرش شده است. دو دروازه در شمال و جنوب این قلعه وجود دارد که دروازهی سمت قله کوه، کاشیکاریهای زیبایی دارد. این قلعه دارای لولهکشی آب بوده که از چشمههای کوه مجاور تامین میشده است.
این قلعه متعلق به قوم ماناست که پایتختشان در «ایزیرتی» یا همان سقز بوده است. آنها اقوامی دامپرور بودهاند که از اختلاف بین اورارتویی و آشور استفاده کرده و اتحادی به وجود آوردند که به حکومت مانایی معروف شد. ماناییها به علت ارتباطی که با همسایگان خود یعنی آشور و اورارتو داشتند تحت تاثیر فرهنگ و هنر این دو دولت قدرتمند قرار گرفتند. در نتیجه میتوان هنر به کاررفته شده در زیویه را ترکیبی از هنر آشوری و اوراتویی دانست. گریشمَن و گدار هنر زیویه را بومی محلی میدانند؛ گدار آنرا بومی مانایی میداند و گریشمن سبک محلی را مادی میداند که تحت تاثیر هنر اورارتوری بوده است. دیاکونوف نیز هنر زیویه را مادی مانایی میداند. که در سبک مادی سبک لرستانی دیده میشود و سبک مانایی در قالب سبک اورارتویی و آشوری طبقهبندی میشود.
در این تپه باستانی و اطرافش هیچگونه امکانات گردشگری و تفریحی وجود ندارد تا بهانهای باشد برای حضور گردشگران و علاقهمندان به تاریخ این مرز و بوم. کاش دستی بلند شود برای پاسداری از این مکان تاریخی که مانند آن در ایران کم پیدا میشود.
از دیگر دیدنیها و سایتهای گردشگری سقز میتوان به آثار تاریخی چون مسجد دومنار، حمام حاج صالح و غار کرفتو اشاره کرد.