«اورامان تخت» منطقه ای روستایی است که با طبیعت زیبا و فوق العاده، در کنار معماري ويژهی منطقه که بام هر خانه، حياط خانه ی ديگر است، با برگزاری آیین های مختلف، بخشي از فرهنگ و تمدن ايرانباستان بوده و به عنوان يکي از قطب های گردشگري با شهرتی جهانی به ثبت رسيده است. آیین باستانی پير شاليار که مردم منطقه اورامان تخت آن را «عروسي پيرشاليار» نیز می نامند مراسمی معنوی با قدمتی چند هزار ساله است که در دو نوبت از سال در سه روز متوالی برگزار می شود. پیر شالیار هورامی (پیر شهریار اورامی)، بزرگ اهل آیین صوفیان، در بین دراویش نقشبندی از اهمیت و احترام زیادی برخوردار است. او فردی طبیب و صاحب کرامات در افسانه های مردم منطقه است که سبب شفا یافتن «شاه بهار خاتون» دختر نابینا و ناشنوای شاه بخارا می شود و در پی آن مراسم ازدواج دخترِ شاه و پیر شالیار برپا می شود. بدین ترتیب در روز چهلوپنجم از فصل بهار، در نیمه اردیبهشت ماه به جهت سالگرد این ازدواج مراسمی با آداب و آیین خاص برگزار می شود و در روز چهلوپنجم زمستان نیز، در روز چهارشنبه ای که به نیمه ی بهمن ماه نزدیک است، سالگرد به دنیاآمدن پسر پیر شالیار جشن گرفته میشود.
انتخاب روز و اعلام شروع مراسم توسط متولي پير شاليار صورت می گیرد. این مراسم در روز سهشنبه با تقسيم گردوهاي درختهاي وقفي باغ پير شاليار بين اهالي روستای اورامان و روستاهای اطراف توسط کودکان و دریافت میوه و شیرینی به ازای گردوهای داده شده با نام مراسم «کلاو روچنه» آغاز و گاه همچنان تا بعد از اذان صبح روز بعد نیز ادامه می یابد. در صبح روز چهارشنبه قربانی حیواناتی نظیر گاو، گوسفند و بز که نذورات مردم برای پیر شالیار است انجام می گیرد. گوشتهاي قرباني را بين اهالي به عنوان تبرک تقسيم کرده و با مقداري از آن نوعي آش به نام «ولوشين» که خوراکی نمادین و خوردن آن متبرک است طبخ شده و بين مردم پخش ميشود.
دراویش و مردان با پوشش محلی منطقه همزمان با شروع رقص (نوعی رقص عرفانی) در مقابل خانه پیر شالیار حلقه ای را تشکیل می دهند. عده ای دف می نوازند و عده ای قصیده هایی خوانده و گروه بزرگ رقص هم لفظ خاصی را زمزمه می کنند. تعداد رقصندگان در ابتدا فقط چند نفر است و در هر دوری که مردان دست در دست یکدیگر دور حیاط خانه پیرشالیار میچرخند، عدهای به این حلقه اضافه میشوند. زمانی که شور مراسم بالا گرفت، دراویش از دسته جدا شده و در وسط حیاط سماع خودشان را به جا میآورند، خم و راست شدن آنان تندتر از گروه رقصندهگان بوده و موهای بلندشان آنان را از جمعیت متمایز میگرداند. صبح روز پنجشنبه مراسم دیگری که بهشدت خصوصیتر از مراسم روز قبل است با جمع شدن دراویش در مقبره پیرشالیار، دفزنی، رقص و سماع عرفانی به همان صورت قبلی ادامه پیدا می کند و با شروع رقص و سماع، در بعدازظهر، مراسم جنبه عمومیتری پیدا می کند. اعتقاد و باورهای صوفیانه بر این است که زنان نه تنها نباید در مراسم سماع حضور داشته باشند، بلکه حتی نباید این مراسم را ببینند و حضور آنان نباید توجه دراویش را از عبادتشان دور کند. مردم صبح روز جمعه به صورت دستهجمعي در محوطه مزار پير شاليار حاضر شده و به دعا و نیایش و نماز می پردازند. رقص و سماع، رسوم دیگری نظیر شب نشینی در خانه پیر شالیار در آخرین روز، دست به دست گرداندن کفش چرمي پير شاليار با آیین خاص، خوردن نان مخصوصی به نام «کوليره مژگه» و ماست و انجام باورهایی نظیر بستن پارچه بر در و ديوار و درخت مزار آخرين مرحله از اين حرکت جمعي به شمار می رود.
به رغم گذشت سالیان زیاد همچنان مردم از شهرهای اطراف و شهرهای کردستان عراق برای دیدن این مراسم در این منطقه حضور پیدا کرده و بر فراز پشت بام ها به نظاره ی مراسم مي نشينند. مردم منطقه عقیده ی راسخی به پیر شالیان دارند و بیمارانشان را برای شفا گرفتن به این مراسم می آورند.