جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی به تاریخ دوم آذر 1302 در محله ی نصرالدین تهران متولد شد. او پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند و دومین پسر خانواده بود. وی پسرعموی آیتالله طالقانی بود. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سید احمد طالقانی، به او اجازه ی درس خواندن در دبیرستان را نداد و به او گفت برو بازار کار کن.
او در این باره گفته است "دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدراسم نوشتم. روزها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل و شبها درس. با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه گداری سیم کشی های متفرقه. بردست جواد یکی دیگر از شوهر خواهرهایم که اینکاره بود. همینجوری ها دبیرستان تمام شد." پس از ختم تحصیل دبیرستان که مصادف با جنگ جهانی دوم نیز بود؛ پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت. در "کارنامه سه ساله" ماجرای رفتن به عراق را اینگونه شرح میدهد "تابستان 1322 در بحبوحه جنگ، با حضور سربازان بیگانه و رفت و آمد وحشت انگیزU.K.C.C و قرقی که در تمام جاده ها کرده بودند تا مهمات جنگی از خرمشهر به استالین گراد برسد.
به قصد تحصیل به بیروت میرفتم که آخرین حد نوک دماغ جوانیام بود و از راه خرمشهر به بصره و نجف میرفتم که سپس به بغداد و الخ... اما در نجف ماندگار شدم. میهمان سفره برادرم. تا سه ماه بعد از راه خانقین و کرمانشاه برگشتم. کله خورده و کلافه از برادر و پدر." پس از بازگشت از نجف وارد دانش سرای عالی شد و در سال 1325 در رشته ی ادبیات فارغ التحصیل شد. جلال در سال 1324 با چاپ داستان زیارت در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال مجموعه داستانی به نام "دید و بازدید" را منتشر کرد. وی در سال 1326 به عنوان آموزگار در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد و درهمین زمان تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی ادامه داد. او در سال 1327 در اتوبوس اصفهان به تهران با سیمین دانشور داستان نویس و مترجم معاصر آشنا شد و در سال 1329 با وی ازدواج کرد. آل احمد تالیفات، ترجمه ها، سفرنامه ها و مقالات زیادی از خود به یادگار گذاشته است که می توان به تالیفاتی چون از رنجی که میبریم، نون و القلم، مدیر مدرسه، سه تار، زن زیادی، سرگذشت کندوها و.. همچنین ترجمه هایی نظیر مائده های زمینی، بازگشت از شوروی، تشنگی و گشنگی و بسیاری دیگر اشاره کرد. این نویسنده و مترجم در 18 شهریور 1348 در کلبه ای در جنگلهای اسالم گیلان دارفانی را وداع گفت و در مسجد فیروزآبادی شهرری به خاک سپرده شد.