ابراهیم منصفی شاعر، ترانهسرا، خواننده و موسیقیدان بهتاریخ 16 آذر 1324 در بندرعباس متولد شد. با جدایی پدر و مادرش سالهای کودکی و نوجوانی خود را با پدربزرگ و مادربزرگ پدریاش در بتگورن یا معبد هندوها سپری کرد. منصفی زندگی پرفراز و نشیبی داشت که همین مساله در شعرش نیز بهشدت تاثیر گذاشت. منصفی ترانههای زیبایی را با گویشهای متفاوت جنوبی همچون بندری و مینابی سروده که قابلتوجه روزافزون مردمان جنوب بوده و هست. وی در سال 1343 نخستین دفتر شعر خود را با عنوان مروارید ساحل یا گلهای اندوه منتشر کرد. سپس به شعر نو روی آورد و چندین شعر او در روزنامهی خوشه-ی شاملو، فردوسی و دو قصه و شعر در مجلهی آبنوس چاپ شد. در سال 1350 به استخدام آموزش و پرورش بستک درآمد و به عنوان آموزگار در روستاهای منطقه بهتدریس مشغول شد. در سال 1351 در فیلم گالنگهایم را دوست دارم و برکهی خورشید نقشآفرینی کرد. در سال 1352 برای بازی در فیلم نهنگ جایزهی بهترین بازیگر را از جشنواره سینمای آزاد دریافت کرد.
او علاوه بر شاعری و نویسندگی در نقاشی نیز استاد بود گیتار را هم بهخوبی مینواخت منصفی یکی از شاعران پرکار و پرآوازهی جنوب ایران است. او آغازگر شعر نوین فارسی در هرمزگان بوده و بسیاری از گویندگان بعد از خود را تحت تاثیر شیوهی سرایش خود قرار داده است شعرهای این شاعر از عناصر فرهنگی و آیینی زادبومش تاثیر پذیرفته است. او در سرودههایش افزون بر درون-مایههای شعر معاصر ایران بهعناصر فرهنگعامه نیز توجه داشت. این امر بیانگر پایبندی او به فرهنگ بومی و هویت مردم هرمزگان است. درونمایههای فکری این شاعر که متاثر از طبیعت خشن و اقلیم گرم و سوزان جنوب ایران است بیشتر بر محور تنهایی، انزواطلبی و عشق میچرخد. شعر منصفی بیان کنندهی اندوه درونی، فقر، عشق به انسان و تحمل درد و رنج در شرایط سخت زندگی است که با زبانی ساده و روان بیان شده است. در هرمزگان منصفی را با عنوان نیمای هرمزگان میشناسند.
او در 52 سالگی به تاریخ اول تیرماه 1376 در بندرعباس دنیای فانی را وداع گفت. نخستین آلبوم و ترانههایش ده سال پس از مرگش منتشر شده است. در شعری اینگونه سروده است " من امروز/ هرچه دارم/ از تو دارم دریا/ تو مرا زادی/ زندگی دادی/ و من امروز دلم میخواهد/ درون دل آبگینت تطهیر شود..../